آیا نژادپرست هستم؟
بدون تردید پاسخ دهید: بله! همهء ما در درجات متفاوت نژادپرست هستیم و بالاخره نسبت به کسی نژادپرستی را داریم. شاید بتوان گفت که فقط کودکان، آن هم در زمان تولد خود نسبت به رنگ پوستها «کور» هستند، ولی با این وجود نژادهای گوناگون را هم باید پذیرفت.
اصل نژاد، یک خصیصهء اجتماعی پایهای است که بر اساس تجزیه و تحلیلهای طرفداران نظریهء سختگرایی، در عقب ماندهترین و ابتداییترین اقوام نیز یافت میشود. بعدها اصطلاح نژادپرستی تدریجاً به نامی ناخوشایند و ناشایست تبدیل شد. واقعیت این است که هیچ نژاد خالصی وجود ندارد. مخلوطهای نژادی، از اقوام بسیار قدیمی ایجاد شده است و نژادهایی که امروزه به اصطلاح یکسان و یکدست هستند در واقع مخلوطهای بسیار پیچیدهای هستند و ردیابی نژاد اصلی در آن دشوار است.
تیپ آریایی (چشم آبی، موی بلوند و قد بلند) صرفاً یک بینش ذهنی است. تاریخ اکولوژی و جریانهای بزرگ تمدن سبب شده که گروهی از انسانها دارای تحول بیشتری باشند و گروهی دیگر کمتر. عدهای پیش بروند و جمعی از آنها عقب بمانند. از عواقب ناراحت کنندهء مسألهء نژاد، پدیدهء نژادپرستی است که سبب ظهور یک عقیدهء پایدار و ارثی در مورد تفاوتهای نژادی، و مردود و پست شمردن برخی نژادها، به نفع نژادهایی دیگر است. به این ترتیب، نژادپرستی در برگیرندهء دو پدیده است. ابتدا آگاهی از تعلق به یک گروه، و در وهلهء بعد، نیاز به تأیید، تحمیل و حفظ تمایز این گروه نسبت به سایر گروهها. نژادپرستی منحصر به رفتار انسانهای سفیدپوست به انسانهای رنگین پوست (یا سیاه پوست) نیست. گرچه این مثال شایعترین مورد آن است ولی نباید فراموش کرد که نمونههای معکوس نیز وجود دارد. به عنوان مثال، گاهی دیده شده که یک آمریکایی، توسط خانوادهء چینی همسرش طرد شده است.
نژادپرستی قبل از هر چیز توسط مکانیسم خوددفاعی توجیه میشود. به عنوان مثال حضور تعدادی سیاهپوست در یک جامعه، ممکن است نوعی فولکور محسوب شود ولی تجمع یک میلیون سیاهپوست در محلهء هارلم نیویورک قطعاً یک مشکل اجتماعی را به وجود میآورد. اگر چه نژادپرستی، ظاهراً موضوع سادهای محسوب میشود ولی آنقدرها هم ساده نیست و اگر شما صادقانه به پرسشنامهء بعدی پاسخ دهید، از خود تعجب میکنید.
شماره ستون |
1 |
2 |
3 |
کل |
تعداد پاسخ |
4 |
18 |
15 |
37 |
- ستون 1: نشاندهندهء نوعی نژادپرستی سطحی و ابتدایی، ناشی از دریافت افکار و پیشداوریها و واکنشهای کمابیش مشروط است.
- ستون 2: بیانگر شکلی از نژادپرستی همراه با تحمل، واقعبینی و باز بودن روحیه است که به نوعی میتوان آن را «نژادپرستی روشنفکرانه» نامید.
- ستون 3: بیانکنندهء غایتی در «باز بودن روحیه» است که از هرگونه پیشداوریهای نژادی و حتی یک پیشداوری مناسب نیز تهی است؛ گرایش به خارجیان ساکن در کشور نیز در کنار این حالت است.
و اما در ارتباط با شما:
- اگر ستون 1 حاکم است شکی در نژادپرست بودن شما وجود ندارد، گر چه این نظریهء شماست ولی مراقب باشید. به اردوگاههای مرگ نازیها فکر کنید. راه حل نهایی نژادپرستیهایی مثل وضعیت شما نهایتاً به چنین اردوگاههایی ختم میشود. همانطور که در آلمان، گردهماییهای ساده و کمجمعیت نژادپرستان آرام، فاجعهء بزرگی را پدید آورد. خود را به دقت بنگرید. آیا این همان چیزی است که شما آرزویش را دارید؟ به نظر میرسد که گرایشهای نژادپرستانهء مدرن میتواند هشداری از گذشته باشد. البته ما در این کتاب قصد نداریم مسئولیت علمای اخلاق را بر عهده بگیریم بلکه سعی ما بر این است که فرهنگ شما را از طریق شناخت تقویت کنیم تا ایدهها و پیشداوریهایی را که دریافت کردهاید، کنار بگذارید. صبر و شکیبایی در برابر دیگران، به شما غنا میبخشد و در نهایت این شما و خانوادهتان هستید که از آن برخوردار خواهید شد.
- اگر ستون 2 حاکم باشد به نظر میرسد شما نسبت به نژادهای دیگر قضاوت درستی ندارید، مراقب باشید. شما درست مثل کسی هستید که به کنار مانعی رسیده است ولی آیا از روی آن خواهد پرید؟ آیا این احساسات شما بر اثر تجربهای به دست آمده است و آیا میتواند در برابر تجربیات مخالف آن مقاومت کند؟
- و سر انجام اگر ستون 3 حاکم است، با وجود این که شما انسانی گشاده و متعادل هستید، با این وجود، کاملاً از نژادپرستی به دور نیستید. چه کسی میتواند ادعا کند که از این خصلت بری است؟ این حالت را بیشتر بررسی کنید و باز هم دید بدبینانهء خود را تا حدودی کاهش دهید. با این کار، شما شخصیت خود را گسترش میدهید.
هدف نهایی، از بین بردن نژادها نیست، بلکه هماهنگساختن آنها با یکدیگر است. در وهلهء اول باید برای همهء نژادها در همه جهات (کار، تفریح، و غیره) حقوق یکسانی قائل شد. درمان نژادپرستی و عواقب آن قبل از هر چیز از طریق آموزش علمی است و از این طریق است که میتوان هویت بیولوژیکی، شخصیت چرخهای، وسقوط تمدنهایی را که باید در برابر همه آنها متواضعانه سر فرود آوریم، درک کرد.