بیست آزمون خودشناسی: نوع پدری

از کدام گروه والدین هستم؟

شما یا دارای فرزندی هستید یا فرزندی ندارید، و یا این که فرزندتان پس از بزرگ شدن از شما جدا شده است. به هر حال، این‌ها چندان اهمیتی ندارد. آن چه این تست به شما پیشنهاد می‌کند، رفتار یا تکنیک‌های خاصی برای بزرگ‌کردن کودک نیست، بلکه، بیشتر، بررسی رفتار کلی شما در رابطه با نزدیکان و خصوصاً در رابطه با افرادی است که می‌توانید بر آن‌ها حاکم باشید.

اگر شما در حال حاضر فرزندانی برای بزرگ‌کردن دارید، این بررسی می‌تواند به شما کمک کند تا روش بهتری را برای اجتناب از برخورد، و هدایت بهتر آن‌ها در پیش بگیرید. به هر حال، نسل جدید، نسل معترضی محسوب می‌شود و به آسانی تجربیات بزرگ‌ترها را برای یافتن راه زندگیش نمی‌پذیرد و در همان حال، نیاز شدیدتری به این تجربیات، برای هدایت اولین گام‌هایش در زندگی دارد. اگر فرزندی ندارید، می‌توانید واکنش‌های طبیعی خود را نسبت به نزدیکان، زیردستان، فرزندان آینده یا فرزندان بزرگسال خود مورد بررسی قرار دهید. توضیحاتی که پس از پرسشنامه مطرح می‌شود به شما کمک می‌کند تا رفتاری که دارید برایتان مشخص شود و تماس‌های خویش را با اطرافیان‌تان بهبود بخشید.

شماره ستون 1 = اقتداری 2 = دمکراتیک 3 = بی­‌خیال کل
تعداد پاسخ 7 16 10 37
  • اگر در پاسخ‌های شما ستون 1 حاکم است، شما به گروهی از والدین تعلق دارید که اصطلاحاً به آن‌ها نوع «اقتداری» گفته می‌شود. شما دوست دارید دیگران تحت انقیاد و تسلط قوانین شما باشند. البته، کودکان در سال‌های اول زندگی، از این رفتار خوششان می‌آید (مخصوصاً اگر پدر باشید). بررسی‌های انجام شده توسط یکی از روان‌شناسان روی گروه سنی 4 تا 14 سال نشان می‌دهد که در آن‌ها، تصویر پدر مقتدر و نیرومند به این معنا نیست که پدر اصلاً تحمل این را نداشته باشد که مزاحمش شوند، یا این که زود عصبانی شود و بیشتر منشأء ترس باشد تا محبت، بلکه معنای آن این است که پدر، راهنما و محل امنی در برابر دشواری‌های زندگی باشد و باعث تمجید و قدردانی کودکان شود. اما اگر شما مادر هستید، چنین اقتداری در شما خوشایند نخواهد بود. طبق همان بررسی، کودکان به همان اندازه که دوست ندارند مادرشان آن‌ها را لوس کند، به موازات آن، رفتارهای بیش از حد محدودکننده را نیز نمی‌پذیرند. آن‌ها مادر را بیشتر به عنوان یک هم‌بازی می‌شناسند که در عین حال، برای آن‌ها امنیت را به همراه دارد و تا حدودی مثل رهبر گروه شناخته می‌شود. در دوران بلوغ، هرگونه اقتدار مستقیم (از سوی پدر، یا مادر) به سرعت توسط کودک طرد و محکوم می‌شود. بنابراین، پدر و مادر باید دیر یا زود یاد بگیرند که رفتاری ملایم‌تر و قابل تحمل‌تر داشته باشند (البته در صورتی که می‌خواهند تأثیر خود را بر فرزندانشان حفظ کنند).
  • اگر در پاسخ‌های شما، ستون 2 حاکم است، شما از گروه والدین «دمکراتیک» هستید. در پیش گرفتن چنین رفتاری، نیاز به صبر و آگاهی زیادی دارد، اما در عوض، در دراز مدت، مطمئناً روشی است که بیشترین ثبات را به خانواده می‌دهد و بالاترین رضایت‌مندی را در کودکان به وجود می‌آورد. تحقیقات برخی از محققین، این مدعا را به اثبات رسانده است. آن‌ها گروهی از پسر بچه‌های 10 ساله را که در گروه‌های تفریحی گرد هم آمده بودند، به سه بخش تقسیم کردند. دسته‌ی اول، در جوی مقتدرانه و همراه با حاکمیت شدید، گروه دوم در جوی دمکراتیک، و سرانجام عده‌ای در جو کاملاً آزاد قرار گرفتند. در اولین و آخرین گروه، حالت تهاجمی زیادی در کودکان رشد کرد، که در گروه اول، گاهی زیر پوشش ظاهری از بی‌احساسی پنهان می‌شد، و در گروه آخر، به شکل آشکاری تظاهر کرد. متقابلاً در جمع دوم، کودکان به مربی خویش علاقمند شده و حتی هنگامی که مربی برای مدتی گروه را ترک می‌کرد، در عین آزاد بودن، با تلاش به کار خود ادامه می‌دادند. در یک جو دمکراتیک، تصمیم‌گیری‌ها، همواره به بحث گذاشته شده، و توسط گروه (البته با کمک مربی) گرفته می‌شود. در مورد برنامه‌های گروهی نیز، جمع در کنار هم تصمیم می‌گیرد. بنابراین، کودکان ترجیح می‌دهند به عنوان افراد مسؤل شناخته شوند، و از قبل، کاری را که قصد انجام آن را دارند، بشناسند. با دادن این حق به آن‌ها، قطعاً از شما قدردانی می‌کنند.
  • سرانجام اگر ستون 3 در پاسخ‌های شما حاکم باشد، به گروه والدین «بی‌خیال» پیوسته‌اید. این روش، اگر چه این امتیاز را دارد که عقده‌های کمتری را در کودک به وجود می‌آورد، در کنار آن، خطر ایجاد محرومیت را نیز به همراه دارد. چرا؟ چون کودک حمایت فکری و روانی لازم، و راهنمایی‌هایی را که به آن نیاز دارد، در پدر و مادر خود نمی‌یابد. پدر و مادر که گذشت بیش از اندازه‌ای دارند، و هر چیزی را که کودک می‌خواهد برایش تهیه می‌کنند، انسانی لوس و نازپرورده بار می‌آورند که بعدها نمی‌تواند هیچ‌گونه مخالفتی با خواسته‌های خود را تحمل کند، و قدرت گذر از مشکلات زندگی را هم ندارد. یک پدر و مادر بی توجه، یا آن‌هایی که بیش از حد از خانه غیبت می‌کنند، در کودک نوعی احساس تنهایی و اضطراب به وجود می‌آورند، که این ترس و اضطراب، شکل‌گیری شخصیت او را به تأخیر می‌اندازد. در همان آزمایش قبلی، اکثر کودکانی که در محیط کاملاً آزاد قرار گرفته بودند، می‌گویند که مربی خود را دوست دارند، ولی در جوی بی‌نظم و آشفته کار می‌کنند و هر یک از آن‌ها، سعی می‌کند جلوی دیگری را بگیرد. حرکات تهاجمی آن‌ها، نشان‌دهنده‌ی اضطراب شدیدی است که ناشی از بی‌ارادگی و مردد بودن در کارهایی که از آن‌ها انتظار می‌رود، می‌باشد. برای دستیابی به این هدف که کودکان یاد بگیرند چگونه خود را با مشکلات زندگی به گونه‌ای تطبیق دهند که شک و تردید در آن‌ها ایجاد نشود، بیش از حد با آن‌ها با ملایمت رفتار نکنید.
  • اگر ستون‌های 3 و 1 در پاسخ‌هایتان حاکم است، رفتار شما بین این دو گروه والدین، در حال نوسان است. این وضع، مطمئناً خطرناک‌ترین حالت برای کودک و شکل‌گیری شخصیت اوست. رفتار نامنظم شما، باعث می‌شود که کودک، نظریه‌ی ثابت و پایداری درباره‌ی آن چه خوب است، و آن چه که خوب نیست نداشته باشد. برای کودک، هر نوع تغیر محیط، همراه با اضطراب خواهد بود. سعی کنید با اعتدال در گرایش‌های مقتدرانه‌ی خود، و همچنین جلوگیری از بی‌خیالی بیش از حد، از این وضع پیش‌گیری کنید.

طبقه‌بندی محتوا و فهرست برچسب‌های صفحه

برای نمایش یک فهرست جامع از صفحه‌ها و بخش‌هایی که بر اساس هر یک از برچسب‌های زیر طبقه‌بندی شده‌اند، بر روی عنوان آن برچسب کلیک کنید؛ یا برای کمک به بهبود طبقه‌بندی محتوا با ورود به سایت برچسبی برای این صفحه اضافه کنید.

  • بازگشت به بالا
DNN