بیست آزمون خودشناسی: تعادل انسانی

آیا انسان متعادلی هستم؟

در زبان رایج، واژه‌ی متعادل، بیشتر در ارتباط با تعادل بیولوژیکی، تعادل جمعیتی، تعادل رژیم غذایی یا تعادل درآمد به کار می‌رود. تعادل کلی یک انسان، به عنوان نتیجه‌ای کلی از چندین تعادل دیگر شناخته می‌شود؛ مواردی نظیر تعادل جسمی – روانی (که سلامتی انسان را مشروط می‌سازد)، و خصوصاً تعادل اجتماعی (به معنای گسترده‌ی آن). انسان، به عنوان یک حیوان اجتماعی، نمی‌تواند جدای از محیط خویش به زندگی بپردازد و یک انسان واقعاً متعادل باید در هر یک از این جنبه‌ها دارای توازن باشد. یکی دیگر از ابعاد خیلی خاص تعادل، تعادل زمانی است. امروزه وجود «بیوریتم‌ها» (ریتم‌های بیولوژیک) با ریشه‌ی ژنتیک یا محیطی از نظر علمی به اثبات رسیده است و همچنین ثابت شده که این بیوریتم‌ها نقش هماهنگ‌کننده‌ای را بر عهده دارند که فقدان آن مترادف با بیماری است. موقعیت شما نیز در این مجموعه‌ی چند بعدی، یک موقعیت خاص و انحصاری است.

شماره ستون 1 = فوق تعادل 2 = تعادل مناسب 3 = تعادل ناپایدار 4 = عدم تعادل کل تعادل مناسب کل
تعادل جسمی
تعداد 4 6 1 2 13 97%
تعادل روانی
تعداد 6 5 1 2 14 102%
تعادل اجتماعی
تعداد 12 7 2 0 21 116%
جمع کل 22 18 4 4 48 79%

نحوه محاسبه ستون تعادل مناسب کل:
به هر یک از ستون‌ها ضریبی نسبت داده شده است: ستون 1: ضریب 4، ستون 2: ضریب 3، ستون 3: ضریب دو، ستون 4: ضریب یک. مجموع (تعداد جواب در ستون × ضریب آن ستون) برای تمام ستون‌ها تقسیم بر (تعداد کل سوالات هر ردیف × 3 = ضریب تعادل مناسب) به صورت درصدی نمایش داده می‌شود؛ مقادیر بیشتر از %100 نمایشگر فوق‌تعادل است.

نتیجه‌ی نهایی:
مقدار کل %100 را تقسیم بر 4 (تعداد ستون‌ها) می‌کنیم و به هر ستون یک بازه به طول %25 تخصیص می‌دهیم، در این صورت ستون چهار دارای بازه‌ی 25-0 و ستون اول دارای بازه‌ی 100-76 خواهد بود؛ بنابراین حاصل کلی در ستون فوق‌تعادل قرار می‌گیرد.

همانطور که مشاهده می‌کنید ما این جدول‌ها را به سه بخش جسمی، روانی و اجتماعی تقسیم کرده‌ایم. در واقع این سه زمینه در کنار هم (و شاید کمی روی هم) قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، مواردی نظیر خواب، یا خستگی به همان اندازه که جسمی است، روانی نیز محسوب می‌شود، یا گردش و تفریح در هر سه گروه جای می‌گیرد. با تذکر این موضوع، چهار ستونی که در هر یک از جدول‌ها وجود دارد چهار موقعیت متفاوت را برای شما از نظر تعادل مشخص می‌سازد:

  • 1- فوق تعادل
  • 2- یک تعادل مناسب
  • 3- تعادلی ناپایدار
  • 4- عدم تعادل
  1. اگر در پاسخ‌های شما، ستون 1 حاکم باشد (و شما به تمام سؤالات صادقانه پاسخ داده باشید) بی‌شک در برابر هر مسأله‌ای، از تعادل برخوردار هستید و در دوران ما که عصر عدم تعادل است به عنوان یک نمونه شناخته می‌شوید (تا حدودی مثل کسی که هیچ گونه تنشی در او ایجاد نمی‌شود). ما واقعاً امیدواریم که شما در پاسخ‌هایتان خیلی هم جدی نباشید؛ چنین تعادلی در واقع بیش از حد خوب و حاکم است. به هر حال، انسان (بدون هیچ اعتراضی) به کمی فانتزی هم نیاز دارد، در حالی که شما شخصیتی رسمی، و نهایتاً کمی آزاردهنده دارید. گهگاه کارهای غیر منطقی هم انجام بدهید، می‌بینید که چندان بد نیست.
  2. اگر ستون 2 حاکم باشد، شخصیت شما واقعاً متعادل است و به شکل طبیعی در برابر اجبارهای اجتماعی و مشکلات زندگی خود برخورد می‌کنید (ضمن این که می‌دانید چگونه خود را با آن‌ها منطبق سازید)؛ انعطاف‌پذیری شما هم خوب است.
  3. اگر ستون 3 حاکم باشد، شما در مرز تعادل قرار دارید. می‌توان گفت که به نوعی، موفق شده‌اید «تعادلی در عدم تعادل» ایجاد کنید (این گفته، چندان دور از واقعیت نیست).
  4. اگر ستون 4 حاکم است، احتمالاً قضاوت شما در مورد خودتان بیش از حد بدبینانه است، ولی آیا خود این بدبینی هم نوعی عدم تعادل نیست؟ شما از وضعیت خودتان راضی نیستید و تجربیات پی در پی باعث شده که احساس شکست بر شما چیره شود و در نتیجه، اضطرابی خود به خود بر آن پدید آید؛ احتمالاً ممکن است شما به حالت افسردگی و عصبی دچار شوید. در عین حال، تجزیه و تحلیل روان شما، نشان می‌دهد که هوشیار و آگاه هستید و بنابراین کاملاً می‌توانید تعادل را در خویشتن به وجود آورید. قبل از هر کار، دوباره از اول شروع کنید و این تست را با دقت بیشتر و بدون هیچ گونه عقده یا ابهامی و بدون این که خود را به شکل نامناسبی تحت تأثیر قرار دهید، پر کنید. اگر پس از دومین بار هم ستون 4 حاکم بود، باید حتماً به اقدام بپردازید؛ قطعاً کشمکش‌های جدی بین گرایش‌های عمقی شخصیت شما وجود دارد. شما معمولاً با دنیای اطراف خود هماهنگ نیستید؛ بنابراین در وهله‌ی اول باید ریشه‌های این کشمکش‌ها را مورد تجزیه و تحلیل قرار داد که ممکن است حتماً توسط شما قابل انجام نباشد و نیاز به توصیه‌های یک روان‌شناس پیدا کنید. به موازات آن باید زندگی خویش را به شکل متفاوتی نسبت به قبل مجدداً برنامه‌ریزی کنید. عادت‌ها و رژیم غذایی جدیدی را در پیش بگیرید (مثلاً صبحانه‌ای کامل، نهاری متعادل، و شامی کم حجم و سبک). سعی کنید برنامه‌ی کاری خود را به شکل درستی تنظیم کنید. هر روز صبح، 5 دقیقه نرمش انجام دهید. از روش‌هایی که برای تمدد اعصاب وجود دارد استفاده کنید. نوعی نظم و انضباط را برای خوابیدن، و ارتباط‌های غیرشغلی به خود تحمیل کنید. سعی کنید در وهله‌ی اول، از یک بار تعطیلات آخر هفته در ماه کار را شروع کنید. مطمئن باشید دنیای کار، بدون حضور شما خراب نخواهد شد. سعی کنید برای یک بار هم که شده به مرخصی و تعطیلات بروید. شادی و تفریح را به زندگی خود راه دهید تا زندگی‌تان توازن بیشتری با دنیای اطراف پیدا کند.

تا این جا پاسخ‌های شما را به طور کلی مورد بررسی قرار دادیم. اما جمع قسمت به قسمت پرسشنامه، می‌تواند مفهوم کاملاً واضحی به شما ارائه کند. این جمع را انجام دهید. در واقع، نوعی عدم تعادل جسمی حاکم، نهایتاً جمع پاسخ‌ها را به سمت ستون 4 می‌فرستد و این واضح است که این قضیه بر تعادل روانی نیز تأثیر می‌گذارد زیرا تعادل روانی، فعالیت ارگانیکی موزون بدن را مشروط می‌سازد و داشتن روابط مثبت با دیگران را به خود مربوط می‌کند (البته حضور نوعی بیماری یا نقص عضو جسمی نیز دارای اهمیت خود هست). مخچه و کانال‌های حلزونی گوش داخلی که مراکز تعادل محسوب می‌شود قسمت‌هایی است که در هر لحظه، اطلاعاتی از وضعیت ما در فضا به مرکز اطلاعات می‌فرستد و به عنوان باله‌های تنظیم کننده‌ی تعادل انسان محسوب می‌شود. به همین دلیل، اختلال در کارایی کبد و کیسه‌ی صفرا و اختلالات گردشی نظیر مواردی که بر اثر آرتروز مهره‌های گردنی به وجود می‌آید نیز، از مشکلاتی محسوب می‌شود که در زمره‌ی اختلالات تعادلی باید مورد بررسی قرار بگیرد.
متعادل بودن، در مجموع، به معنای ترکیبی موزون بین بدن و روان و الحاق آن‌ها در مجموعه‌ی جامعه شناخته می‌شود و شاید این تست توانسته باشد در این مورد به شما کمک کند.

طبقه‌بندی محتوا و فهرست برچسب‌های صفحه

برای نمایش یک فهرست جامع از صفحه‌ها و بخش‌هایی که بر اساس هر یک از برچسب‌های زیر طبقه‌بندی شده‌اند، بر روی عنوان آن برچسب کلیک کنید؛ یا برای کمک به بهبود طبقه‌بندی محتوا با ورود به سایت برچسبی برای این صفحه اضافه کنید.

  • بازگشت به بالا
DNN