مالیات بر ارزش افزوده در کشورهای در حال توسعه یا گذار
مسائل جبران کمبود درآمد ناشی از پیوستن به سازمان تجارت جهانی و کاهش عوارض گمرکی هم وجود دارد که موجب جلب توجه به مالیات بر ارزش افزوده شده است.
پرسش: آیا مالیات بر ارزش افزودهی مورد اجرا، به میزان کافی اقتصادی، عادلانه و اجرایی هست؟
مالیات بر ارزش افزوده موفق بوده است
مالیات بر ارزش افزوده از لحاظ اقتصادی مطلوبترین و از لحاظ اداری کارآمدترین راه جمعآوری میزان معینی از درآمد ملی از طریق یک مالیات عام بر مصرف میباشد اگر امکان مدیریت درست آن در اجرا وجود داشته باشد.
یکی از توجیهات اصلی استقرار مالیات بر ارزش افزوده در اروپا این بود که این نوع مالیات تجارت را با تبدیل مالیات بر فروش به مالیات بر مصرف تسهیل میکرد، با حذف مالیات بر صادرات (و حذف یارانههای پنهان) و ایجاد توازن بین مالیات بر واردات و تولیدات داخلی
- در کشورهای در حال توسعه یا گذار، مالیات بر ارزش افزوده ممکن است به جای تسهیل تجارت از موانع تجارت بین کشورها باشد.
- در صورت وجود یک بخش بزرگ اقتصاد پنهان یا زیرزمینی (بخش غیررسمی) استقرار مالیاتی از نوع مالیات بر ارزش افزوده که بر بخش رسمی اقتصاد تحمیل میگردد مانع رشد و توسعه کلی اقتصاد میشود.
اما توفیق همیشگی و همه جانبه نبوده است
فرآیندهای سیاسی همیشه مسائلی در طراحی مالیات بر ارزش افزوده ایجاد میکند، در کشورهای در حال توسعه بیشتر از ممالک توسعه یافته.
راه درست استقرار مالیات بر ارزش افزوده بر اساس خوداظهاری است،کشورهای در حال توسعه یا گذار چه میزان از امکان اجرای سیستمهای مالیاتی خود بر این پایه فاصله دارند؟ راههای زیادی برای فرار از پرداخت مالیات وجود دارد:
- مسافرت و مهاجرت به خارج از کشور
- فعالیت در بخشهای پنهان اقتصاد
- اخذ بخشودگی
- اخذ عفو جرایم مالیاتی و بخشودگیها
قانون اولیه مالیات بر ارزش افزوده که نزدیک به استاندارد است در طی زمان هم پیچیدهتر و هم موردیتر میشود تا به مرحله اجرایی برسد، مملو از امتیازها و معافیتهایی میشود که هم درآمد را کاهش میدهد و هم قانون را پیچیدهتر و اجرای آن را دشوارتر میکند.
رشد معافیتها و بخشیدگیها موجب تأخیر پرداخت مالیات توسط مؤدیان میشود، خدمات مالیاتی کمک مناسبی در رفع پیچیدگی مالیاتی به مؤدیان عرضه نمیکند، فرسایش شدید پایههای مالیاتی هم به فرار از مالیات و هم در موارد حسابرسی به فساد میانجامد، افراد با نفوذ برای خود بخشودگی میگیرند.
با فرسایش پایه مالیاتی، دولتهایی که از لحاظ مالی تحت فشار قرار میگیرند دست به کوششهای موردی و غیر قابل پیشبینی میزنند، از هر مبلغی که بتوانند وصول میکنند، وجوه استردادی را تا میتوانند نگه میدارند. برخی اوقات دست به تغییراتی در قانون میزنند تا چالههای حاصل از تصمیمات سیاسی و اداری قبلی را پر کنند. نتیجه این عملیات یک چرخه مستمر شامل تغییرات در ساختار مالیاتی و کاهش پایه مالیات و فشار بی حد بر ادارات مالیات برای وصول مبالغ مالیات بودجه شده میباشد.
- مالیات دهندگان تحت فشار سیستم رسمی مالیات قرار میگیرند و با تحمیل مالیاتهای نامعلوم (و غالباً افزایشی) مواجه میشوند.
- عدم توانایی پیشبینی مالیات معاملات امروز چه برسد به این که به آینده اطمینان داشته باشد.
- ایجاد مانع در راه پسانداز و سرمایهگذاری
- اختلال در تجارت به دلیل عدم استرداد مالیات و استفاده از آن برای جبران کمبودهای خزانه
- گسترش بخش پنهان اقتصاد
- کاهش درآمد و در نتیجه
- فشار مالیاتی بر اشخاصی که نتوانستهاند از پرداخت آن فرار کنند؛ و این چرخه تکرار میگردد.
طراحی مالیات: اصل یک لباس به تن همه نمیخورد
ویژگیهای مالیات بر ارزش افزوده (نرخ یکسان، نرخ صفر فقط برای صادرات، استرداد فوری و کامل اضافه پرداخت مالیات) اگر چه در همه جا مطلوب است، در برخی موارد و در یک کشور خاص یا یک زمان خاص ممکن است عملی نباشد یا لازم و مطلوب نباشد.
عوامل مهم در طراحی مالیات بر ارزش افزوده:
- تمرکز صنعتی
- سواد
- شفافیت یا باز بودن
- فرهنگ مالیاتی
- سهم بخش عمومی
- مدیریت
اطلاعات ناقص
آیا سیستمهای مالیات بر ارزش افزوده اطلاعات کافی برای تحلیل درست و مدیریت مناسب تأمین میکند؟
مجموع جنبه عمومی خوب چنین اطلاعات و اثر بد احتمالی آن برای منافع برخی از گروهها، کافی بوده است تا در بیشتر کشورها مقدار معتنابهی ضوابط مالیاتی بر اساس عقاید اعمال شود تا بر اساس حقایق.
مسائل عدالت مالیاتی
- یکی از دلایل اصلی و اولیه برقراری مالیات، کوشش در جهت تأمین عدالت در جامعه است.
- دولت برای تأمین پول نیازی به وصول مالیات ندارد چون پول را خود دولتها چاپ میکنند.
- عدالت همراه با کارایی و مدیریت خوب یکی از ارکان اصلی طراحی هر سیستم مالیاتی است.
دو جنبه بررسی مسائل عدالت مالیاتی:
- بررسی جزئیات فشاری است که مالیاتهای مختلف بر مؤدیانی که در شرایط مساوی یا مختلف اقتصادی میباشند،تحمیل میکند.
- تمرکز کردن و بررسی آثار کلی مالیات بر درآمد و سطح رفاه عمومی افراد مختلف.
مشکلات جزئی
%80 وصولیهای مالیات بر ارزش افزوده از ٪20 مؤدیان به دست میآید (غولهای مالی) اما آن چه که موجب درد سر شده است مسئله بهترین راه کنترل مؤدیان کوچک است.
سه پرسش:
- آستانه مالیات باید در چه حدی قرار گیرد؟
- در مورد ساده کردن ضوابط مالیات بر ارزش افزوده برای مؤدیان کوچکتر چه کار باید کرد؟
- آیا آن مؤدیانی که با آنان به کوچکی رفتار میشود آیا در حقیقت مؤدیان کوچکی هستند؟
به دنبال اشباح
در کشورهای در حال توسعه، اشخاص و شرکتهای در سطوح (و اندازههای) مختلف به میزانهای متفاوتی در بخش پنهان اقتصاد (زیرزمینی یا غیر رسمی) وارد شدهاند. بسیاری از مشاغل بازرگانی، هم در بخش رسمی و هم در بخش غیر رسمی فعالیت میکنند: اقدام برای جستجوی این اشباح در بازار غیر رسمی برای بازگرداندن آنها به محیط رسمی.
در سطوح پایین، مأمورین خرده فروشها و دست فروشها را از سطح خیابان جمعآوری میکنند یا وارد ساختمان شده و کلیه اسناد و دفاتر را مصادره میکنند. در سطح بالاتر پیگیری رد حسابرسی از طریق اسناد مشمولین مالیات شناخته شده است. راه دیگر شناسایی از طرق غیر رسمی و اخذ مالیات علیالرأس میباشد.
همه اینها در حقیقت اقرار به این است که سازمان مالیات قادر نیست یا نمیتواند تا میزان زیادی بر خود اظهاری بخش عمدهای از جامعه مالیات دهندگان اعتماد کند.
تغییر مطابق با زمان
به روز نگهداشتن سیستم مالیاتی نیازمند توانایی شناخت روندهاست یعنی توانایی یافتن مسائل مهم در حال ایجاد، پیدا کردن جزئیات بهترین راه مقابله با این مسائل و تخصیص زمان و انرژی برای تغییر در طرح و تشکیلات قانونی برای مقابله با شرایط زمان.
شرایط در کشورهای در حال توسعه یا گذار مشکلتر است زیرا نه تنها تغییرات در این کشورها بیشتر است بلکه بیشتر از کشورهای توسعه یافته در معرض خطر بادهایی که از خارج میوزد میباشند و در عین حال ظرفیت آنها برای مقابله با مسائل کمتر است.
به عنوان نمونه، انقلاب دیجیتال (یا فنآوری اطلاعات) و تجارت الکترونیکی را میتوان نام برد. این سیاست که مالیات باید بیطرف بوده و مساوات بین تمام انواع بازرگانی اعم از الکترونیکی یا غیر آن را رعایت کرد و در عین حال هم هزینههای رعایت و تشکیلات و هم امکان فرار و اجتناب از پرداخت مالیات را به حداقل برساند، هم منطقی و هم متقاعد کننده به نظر میرسد. توفیق حقیقی در اخذ مالیات از تجارت الکترونیکی هنگامی به دست میآید که همکاری بین دولتها بیشتر شود. تحقق چنین امر بزرگ و پیچیده بین ممالک توسعه یافته به اندازه کافی مشکل میباشد چه رسد به این که رؤیای چگونگی و زمان گسترش چنین تنظیماتی را بین کشورهای در حال توسعه در سر داشته باشیم.
خلاصه
- مسائل بزرگترند
- بنگاههای اقتصادی کوچک زیادترند
- بخش پنهان یا غیر رسمی اقتصادی بزرگتر است
- مسائل عدالت اجتماعی از اهمیت بیشتری برخوردارند
- اما منابع لازم برای مواجهه با این اشکالات محدودترند
- بنگاههای کوچک مشهود به اندازه کافی مشکل ایجاد میکنند اما، مشکلات مربوط به انواع بنگاههای غیر مشهود (در بخش پنهان اقتصاد) بسیار بدتر است.