فراتر از بحث اعتزالی و اشعری که یک دوگانه فقهی-حوزوی آن هم بیشتر در مخالفت با اندیشههای فرهنگی شیعی است، ریشههای مشکلات کنونی ایران را میتوان بیشتر در شعارگرایی، پردازش مکرر و بازگویی گفتههای درگذشتگان، و در یک کلام پرهیز از اقدام و عمل دانست.
به نظر کارشناسان، تقویم هجری خورشیدی نه ملی است و نه اسلامی. این تقویم مبنای اسلامی ندارد و تقویم مذهبی تمامی مسلمانان جهان هجری قمری است، حتی در داخل کشورشان از تاریخ میلادی استفاده میکنند؛ به تعبیر آنان این تقویم یادگار تسلط بیگانگان بر ایران بود پس هیچگونه جنبه ملی نیز نداشت. اشکال دیگر اینست که تقویم خورشیدی نمیتواند همه تاریخ کشور ایران را پوشش دهد و برای تعیین تاریخ پیش از هجرت پیامبر اکرم (ص) ناگزیر باید از تقویم میلادی استفاده کرد. بنابراین عدم اعمال نیازمندیهای ایرانی و اسلامی میتواند باعث وابستگی فرهنگی و هویتی به تمدنهای پس از خود، یا نادیده گرفتن بخش بزرگی از تاریخ و هویت ایران باشد.
ما-مان یعنی مای ما، مثل خانهیمان یا کشورمان، جامعه ایرانی بدون مامان و زن بیمعناست. شاید سایر مفاهیم مرتبط مثل: غیرت، حریم، نامحرم، حجاب و... از همین معنا و مفهوم گرفته شده و رفتار اجتماعی ایران را شکل داده باشند.
اگر به فردی عملیات ریاضی ضرب و تقسیم یاد بدهید، آیا رفتار درستی است که از آن به بعد هرجا یک مسألهی ضرب و تقسیم ببیند از شما آویزان شود و طلبکار آموزش مجدد و پاسخگویی به مسأله باشد؛ و اگر پاسخ نگفتید سیلی از تهمتها و توهینها به سوی شما روانه کند؟ در کمال شرمندگی، متأسفانه این رفتار ضد توسعه و خلاف پیشرفت به فراوانی در فضای مجازی و واقعی ایران گسترده شده است.
ورزشکاران با اشک و تماشاچیان با استرس، جور ضعفهای سازمان بیهوش و غیریادگیرنده را میکشند!