فراتر از بحث اعتزالی و اشعری که یک دوگانه فقهی-حوزوی آن هم بیشتر در مخالفت با اندیشههای فرهنگی شیعی است، ریشههای مشکلات کنونی ایران را میتوان بیشتر در شعارگرایی، پردازش مکرر و بازگویی گفتههای درگذشتگان، و در یک کلام پرهیز از اقدام و عمل دانست.
به نظر کارشناسان، تقویم هجری خورشیدی نه ملی است و نه اسلامی. این تقویم مبنای اسلامی ندارد و تقویم مذهبی تمامی مسلمانان جهان هجری قمری است، حتی در داخل کشورشان از تاریخ میلادی استفاده میکنند؛ به تعبیر آنان این تقویم یادگار تسلط بیگانگان بر ایران بود پس هیچگونه جنبه ملی نیز نداشت. اشکال دیگر اینست که تقویم خورشیدی نمیتواند همه تاریخ کشور ایران را پوشش دهد و برای تعیین تاریخ پیش از هجرت پیامبر اکرم (ص) ناگزیر باید از تقویم میلادی استفاده کرد. بنابراین عدم اعمال نیازمندیهای ایرانی و اسلامی میتواند باعث وابستگی فرهنگی و هویتی به تمدنهای پس از خود، یا نادیده گرفتن بخش بزرگی از تاریخ و هویت ایران باشد.
سیستمهای هوشمند همچنان در حال رشد هستند و در برخی موضوعها عملکرد بهتری از آدمها دارند. پرسش این است که تا کجا این هوشمندان مصنوعی باید دنبالهرو تصمیمات آدمها باشند؟
اگر روند کلی مردمسالاری در ایران و اهداف را در نظر بگیریم شرکت در انتخابات معنادار میشود، و بر تصمیم کبری برای استقرار کامل مردمسالاری و ادامه روند دویست ساله باقی میمانیم؛ هرچند در مطالعه تاریخ به ملت ایران برچسب کوتاهنگری و کمصبری و دوبارهکاری زده میشود. مشارکت متضمن منافع ممکن و محتمل است، و تحریم متضمن خسارات قطعی!
ما-مان یعنی مای ما، مثل خانهیمان یا کشورمان، جامعه ایرانی بدون مامان و زن بیمعناست. شاید سایر مفاهیم مرتبط مثل: غیرت، حریم، نامحرم، حجاب و... از همین معنا و مفهوم گرفته شده و رفتار اجتماعی ایران را شکل داده باشند.